به گزارش مجله خبری نگار، کارشناسان توضیح میدهند که هاراکیری یک سنت است که با رابطه بین یک رعیت و یک استاد، یعنی یک طبقه جنگجوی سامورایی و یک دایمیو، یعنی یک شاهزاده مرتبط است. این سنت یک عنصر قدرت است.
فقط اعضای کلاس جنگجویان ژاپنی باستان، سامورایی ها، هاراکیری را تمرین میکردند و این یک امتیاز انحصاری برای آنها بود.
اگر ارباب سامورایی را به اعدام محکوم میکرد از این روش استفاده میشد و خود سامورایی نیز در صورتی که به دروغ متهم به خیانت به اربابش میشد، میتوانست به این روش متوسل شود. او با این شیوه وحشتناک مردن، بی گناهی و وفاداری خود را به اربابش ثابت میکند.
مراسم خودکشی سامورایی "هارا کیری" به طرز وحشتناکی انجام میشود. سامورایی با شمشیر مخصوص شکمش را میشکافد و بر اثر خونریزی میمیرد. سپس یک "دستیار" پس از ضربات چاقو سر او را از تن جدا میکند.
به ویژه تخلیه سامورایی با مفهوم سرزندگی ژاپنی ارتباط تنگاتنگی دارد. ساموراییها معتقد بودند که معده مهمترین قسمت بدن، مرکز انرژی حیات است و با این آیین، خود نیروی حیات از بین میرود.
در جامعه ژاپن باستان، اعدام به این روش یک پایان افتخارآمیز تلقی میشد، زیرا سامورایی به میل خود یا اربابش خود را کشت. این مرگ خشن نیز آزمایشی تلقی میشد که سامورایی با عزت آن را پشت سر گذاشت و در آن با افتخار مرد.
اگر سامورایی توسط هاراکیری به اعدام محکوم شود، خانواده او مجازات یا آزار و اذیت نمیشوند و نام و دارایی خود را حفظ میکنند. به علاوه، در آن زمان اعدام با سر بریدن، زمانی که سر یک نفر در انظار عمومی نمایش داده میشد و در منطقه رژه میرفت، مایه شرمساری و شرمساری بزرگی محسوب میشد.
ساموراییها در آن دوران به تعقیب و کشتار خارجیها میپرداختند، بهویژه پس از آنکه کومی، صد و بیست و یکمین امپراتور ژاپن، در سال ۱۸۶۳ دستور «اخراج همه بربرها» یعنی غربیها را صادر کرد.
در آن دوران آشفته، حادثهای در مارس ۱۸۶۸ رخ داد که در آن ساموراییها ۱۱ ملوان فرانسوی را که در شهر تجاری ساحلی ساکای بودند، کشتند. لئون روش، کنسول فرانسه در ژاپن، بر اعدام عاملان این قتل اصرار داشت.
کنسول فرانسه انتظار داشت که سامورایی مجرم با سر بریدن یا تیراندازی اعدام شود و یکی از افراد خود به نام کاپیتان برگاس دو پیت را برای تماشای این رویداد فرستاد.
کاپیتان فرانسوی در حالتی حیرتزده، ساموراییهای اسیر شده را تماشا میکرد که به اجرای هاراکیری یکی پس از دیگری میپرداختند، در حالی که دستیارانی که پشت سرشان ایستاده بودند با ضربات قوی سرشان را جدا کردند.
دو پیتی نتوانست وحشت این صحنه هولناک را تحمل کند و خواستار توقف اعدام شد. در آن زمان ۱۱ نفر از ۲۰ سامورایی در اسارت به این ترتیب کشته شدند.
از طریق این حادثه هولناک، دیپلماتهای غربی دریافتند که مرگ توسط هاراکیری برای ساموراییها هیچ بازدارندهای در برابر کشتن خارجیها نیست. در نهایت امپراتور ژاپن فرمانی صادر کرد مبنی بر اینکه ساموراییهایی که بیگانگان را میکشند، درجات خود را سلب کرده، مجازاتهای متفاوتی خواهند داشت و افتخار پایان دادن به زندگی خود را بر اساس این آیین نخواهند داشت.
این حادثه در اوج جنگ داخلی بوشین در ژاپن در سالهای ۱۸۶۸ و ۱۸۶۹ به معنای "سال جنگ اژدها" بین طرفداران شوگونات توکوگاوا و نیروهای وفادار به سلسله میجی رخ داد. در آن جنگ، فرانسه در کنار نیروهای شوگون قرار گرفت و با پیروزی نیروهای امپراتوری و بازگرداندن سلسله میجی به قدرت کامل در کشور به پایان رسید.
مرگ توسط هاراکیری هرگز به طور کامل از ژاپن ناپدید نشد. در عوض، این رویه در طول جنگ جهانی دوم احیا شد و بسیاری از افسران ژاپنی با این روش خودکشی کردند تا از اسارت توسط نیروهای آمریکایی و متحدان خودداری کنند.
پس از شوک آن جنگ بزرگ و وحشتناک، زندگی و فرهنگ ژاپنی با کمک آمریکاییها دستخوش تغییرات اساسی شد و به مرور زمان هاراکیری صرفاً به سنت منسوخ شده خودکشی توسط «جانبازان جنگ» تبدیل شد.